برکت در قرآن
برکت در قرآن
نویسنده : محمد صادق سلیمیان
چکیده :
خداوند در قرآن کریم سی ودو مورد ازکلمات گرفته شده ازریشه (برک)استفاده نموده است که آنها رابه صورتهای مختلف آورده است مثلاً کلمه شریف(تبارک) نه بارذکر شده واین کلمه مختص خداوند به کار رفته است وکلمه گهربار(بارکنا) هفت بارآمده که به توضیحات وتفسیر بعضی آنهاپرداخته ایم وکلمه پرنور(مبارک)دوازده بارتکرارشده که به توضیحاتش پرداخته ایم وکلمه خجسته(برکات)سه بار ذکر شده که آیاتش ذکر شده وکلمه ملکوتی(بورک)یک بارآمده که به تفسیرش پرداختیم ودرآخربه جمع بندی ونتیجه گیری مطلب پرداخته ایم
مقدمه:
ما در زندگی روزمره ودرمحاورات عامه خود می گوییم : عیدتان مبارک ؟ ازدواجتان مبارک ؟ تولدتان مبارک ؟ شغلتا ن مبارک ؟ درس خواندنتان مبارک ؟ رزق وروزیتان با برکت باشد؟ ویا این که می گوییم قران مبارک است ؟ ویا اینکه شب قدرمبارک است؟ ویااینکه امروزمبارک است؟ ویا اینکه فلان حادثه مبارک بود؟ وازاین قبیل حال برای اینکه به سوالات بالاوازاین قبیل سوالات پاسخ داده شود ابتدا به معنای لغوی برکت پرداخته وبعد به دسته بندی وذکر آیات وتفسیر آنها ودر آخربه نتیجه گیری پرداخته ایم
بسم الله الرحم الرحیم
واژه های هم خانواده برکت درقرآن به صورت های تبارک(9 بار)، بارکنا(7 بار)، مبارک(12 بار)، برکات(3 بار) وبورک(1 بار)آمده است که جمعا 32 مورد می باشد.
نخست بهتر است، به معنای لغوی و اصطلاحی برکت بپردازیم
برای اینکه معنای لغوی و اصطلاحی برکت معلوم شود اول نظرات لغویون و سپس نظرات مفسرین را نقل می کنیم و بعد به جمع بندی مطالب می پردازیم
واژه شناسان نوشته اند:
برکت در اصل از برک البعیر می باشد، وقتی شتر روی زمین می نشیند وسینه او به زمین می رسد و به حالت ثبات وقرار درمی آید، عرب می گوید برک بعیر، پس برکت بمعنای ثابت بودن می باشد و همچنین معنای رشد ونمو وزیاد شدن هم می دهد(1) و برخی نوشته اند:
برکت به معنای خیر وفضل زیاده است، چه مادی وچه معنوی(2) جناب راغب اصفهانی پس از اشاره به معنای لغوی( ثبات شتر) می نویسد چون این معنا مستلزم یک نحوه قرار گرفتن وثابت شدن است، لذا این کلمه را درثبوت که لازمه معنای اصلی است ونیز استعمال کرده ومی گویند ( ابترکوا فی الحرب ) یعنی درجنگ پابرجا شدن وبه عقب برنگشتن و به همین مناسبت آن محلی راکه مردان دلیر و شجاعان لشکر موضع می گیرند، برکاء و بروکاء می نامند ونیز در جاییکه حیوان از راه رفتن باز می ایستد و به هیچ وجه تکان نمی خورد میگویند ( ابترکت الدابه ) و ( آب انبار ) را نیز به همین جهت ( برکه ) می نامند، برای اینکه آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است.
وبرکت ثبوت خیر خداوندی است درچیزی واگر درقرآن می فرماید ( لفتحنا علیهم برکات من السماء ولاارض ) (3) برای اینست که خیرات درزمین و آسمان قرار گرفته است و همچنان که آب در برکه جای می گیرد ومبارک چیزی است که این خبر درآن باشد وآیه(هذا ذکر مبارک انزلناه )(4) به همین معنا می باشد (5)
در تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی (ره) پس از بیان کلام راغب اصفهانی می فرمایند از آنجاییکه خیرات الهی از مقام ربوبیتش به طور نامحسوس صادر میشود و مقدار وعدد آن هم قابل شمردن نیست، لذا به هرچیزی که دارای زیاده وغیر محسوس است می گویند: این چیز مبارک و دارای برکت است
روایتی هم که میگوید:( هیچ مالی از صدقه دادن کم نمی شود )، مقصودش همین نقصان غیر محسوس می شود، لذا مقصود از برکت درزبان دین آن چیزی است که درآن خیر معنوی ویا مادی منتهی به معنوی باشد، مانند آن دعایی که ملائکه درحق ابراهیم ( علیه السلام ) کرده وگفتند:( رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت )(6) که مراد از آن برکت معنوی مانند دین وقرب خدا وسایر خیرات معنوی می باشد ونیز برکت حسی مانند مال و کثرت بقای نسل ودودمان وسایر خیرات مادی است که برگشت آن به معنویات می باشد
بنابر آنچه گفته شد معنای برکت مانند امور نسبی با اختلاف غرضها مختلف می شود، چون خیر بودن هرچیزی به حسب آن غرضی است که متعلق به آن می شود ، مثلا طعامی که انسان می خورد، بعضی غرضشان از خوردن آن سیر شدن است و برخی دیگر هدفشان تنها حفظ سلامتس است و ... عده ای دیگر، غذایی را که می خورند، به قصد شفا وبهبودی یافتن ورفع کسالت است. بعضی دیگر نظرشان از فلان غذا تحصیل نورانیتی است درباطن که بدان وسیله بهتر بتوانند خدای را عبادت کنند.پس وقتی عمل واحدی غرض های گوناگونی به آن تعلق می گیرد، برکت در آن نیز معنایش مختلف می گردد ولی جامع همه ان معانی این است که خداوند خیر منظور را با وسیله قرار دادن و برداشتن اسباب وموانع در آن غذا قرار داده، ودر نتیجه غرض از آن حاصل می گردد.(7)
در جای دیگر ایشان چنین می فرمایند:
برکت به معنای خیر بسیار و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر بدانجا افاضه و داده شود(8)
2. صاحب تفسیر مجمع البیان چنین می نویسد:
برکت در اصل به معنای ثبوت است، یعنی چیزی که بحال خود ثابت است وبرکت ثبوت وماندن خیر است درحال نمو، برکه یا همان گودال شبیه حوض که آب را در خود نگه می دارد، از همین ماده است که بواسطه ثبوت آب درآن به این نام خوانده می شود.(9)
3. امّا در تفسیر نمونه چنین می خوانیم :
برکات جمع برکت است و همانطور که سابق گفتیم، این کلمه در اصل به معنای ثبات و استقرار چیزی است وبه هر نعمت و موهبتی که پایدار بماند، اطلاق می گردد، در برابر موجودات بی برکت که زود فانی و نابود و بی اثر می شوند.(10)
نتیجه گیری:
بعداز بحث در مورد معنای لغوی واصطلاحی برکت، می خواهیم برکت را در قرآن بررسی کنیم یعنی از نظر قرآن ، برکت شامل چه چیزهایی می شود؟
بامراجعه به آیاتی که این لفظ به اشکال مختلف در آنها آمده، معلوم می شود که از نظر قرآن کریم، هر موجودی می تواند مصداقی برای برکت باشد وقرآن کریم خیلی چیزهارا بابرکت توصیف نموده است که بعداز بیان مطالبی به ذکر آیات آن خواهیم پرداخت.
ابتداءً به یک مقدمه و سپس به دسته بندی موضوعی درمورد آیات مربوط به برکت در قرآن کریم و سپس به تفصیل بحث می پردازیم :
منشاء تمام برکات
چهار نکته مهم در بحث اسباب برکت وجود دارد که خدمت شما عرض می نماییم:
الف) همجواری اسباب مادی و معنوی :
آنچه از همجواری این دودسته از اسباب برمی آید این است که در جهان بینی اسلامی اعتقاد به تاثیر معنویت در خیر و برکت و توسعه و شکوفایی مادی به معنای نفی اسباب مادی یا کم رنگ کردن نقش آنها در توسعه نیست، بلکه بدین معناست که اسلام علاوه بر اسباب مادی شناخته شده برای توسعه، اسباب ناشناخته ونامرئی دیگری را هم موثر می داند. و معتقد است که باورهای صحیح دینی اخلاق شایسته و اعمال نیکو نیز در شکوفایی و توسعه اقتصادی جامعه نقش دارند. قرآن کریم در این باره تصریح میکند که: امتهاى پيشين بر اثر كردار زشت خود بهلاكت رسيدندو مىفرمايد:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ:
اگر مردم قريههايى كه بر اثر انكار و سركشى بهلاكت رسيدند، پيامبران ما را تصديق و از شرك و معصيت پرهيز كرده بودند، خيرات روز افزون را از آسمان و زمين بوسيله باران و گياهان و ميوهها بر آنها مىگشوديم.(11) چنان كه نوح بقوم خود وعده كرد كه اگر ايمان بياورند بركات آسمانى بر آنها نازل خواهد شد. برخى گويند: بركات آسمان استجابت دعاها و بركات زمين ميسر شدن حاجتهاست.(12)
خداوند در آیه ای دیگر از قول حضرت نوح علیه السلام میفرماید:
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً× يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً × وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً ×
پس گفتم از پروردگارتان امرزش بخواهید که او امرزنده است ٰ باران آسمان را فراوان بر شما فرو می ریزد وشمارا با اموال و فرزندان یاری می رساند برای شما باغهایی و نهرهایی قرار میدهد.(13)
افزون بر این (برکت) و شکوفایی اقتصادی و توسعه پایدار جامعه انسانی، با ارزشهای اعتقادی، اخلاقی و عملی همراه است و بدون این همراهی، برکات مادی هم دوام نخواهند داشت .برای آشنایی با موانع برکت میتوانید مراجعه کنید به فصل پنجم از کتاب التمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه.
ب ) جوشش برکات معنوی از درون برکات مادی :
همچنان که خداوند متعال در سوره مبارکه انفال می فرماید :
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
این بدان جهت است که خداوند هرگز نعمتی را که به گروهی بخشیده است، تغییر نمی دهد، تا آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند و همانا خداوند شنوای داناست (14)
و همچنین حضرت علی علیه السلام می فرماید: ما انعم الله علی عبد نعمه فظلم فیها الا کان حقیقا ان یزیلها عنه
خداوند هرگز به بنده ای نعمت نداده است که او در آن ستم کند مگر آنکه سزاوار است که نعمت از او زائل شود.(15)
و همچنین حضرت در جای دیگری میفرماید: مازلت نعمه عن قوم ولا غضاره عیش الا بذنوب اجترحوها ان الله لیس بظلام للعبید
هرگز نعمت و طراوت زندگی از گروهی زائل نمی شود مگر بخاطر گناهانی که انجام داده اند و خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی کند (16)
از یک سو قرآن تاکید دارد که اگر ایمان و پروامندی در جامعه فراگیر شود، برکات اللهی از آسمان و زمین مردم را، فرا خواهد گرفت و جامعه بشری، شاهد برکات همه جانبه مادی و توسعه اقتصادی بیش از حد تصور خواهد بود. متون اسلامی صراحت دارند که اموری مانند نماز و حج و دعا دربرکات مادی و توسعه اقتصادی نقش دارد.
از سوی دیگر دراسلام، کار سالم برای تامین زندگی آبرومندانه - که یکی از مهمترین اصول توسعه اقتصادی و برکات مادی است - از بزرگترین عبادتها و ارزشهای معنوی بشمار میرود، این فرمایش پیامبر خدا (ص) دربیان همین مطلب است: العباده سبعون جزءا، افضلها طلب الحلال عبادت هفتاد جزء دارد که برترین آنها کسب حلال است (17)
درپرتو این نگرش، اسلام، همه تلاشهایی را که در جهت پدید آوردن برکات مادی صورت میگیرند، چنانچه با انگیزه صحیح و در جهت سازندگی انسان باشند، عبادت شمرده و مقدس می دانند و معتقداست که برکات مادی، معنوی تنها در کنارهم پدید خواهند آمد.
ج ) نقش نظام آفرینش در تکامل انسان
أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة
آیا ندیدند که خداوند، آنچه را درآسمانها و آنچه را درزمین است برای شما مسخر گردانید و نعمتهای آشکار و نهان خودرا برایتان سرشار ساخت ؟(18)
وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ: و فراوان داشته بر شما نعمتهاى خود را.
ظاهِرَةً وَ باطِنَةً: آشكار و پنهانى كه نعمتهاى آشكار او را هرگز نتوانيد انكار نمائيد چه او شما را آفريده و نعمت حيات و توانايى بخشيده و قوه شهوت و ساير قوا را داده تا با آن تنظيم امورتان شود و اما نعمتهاى پنهانى آنها است كه جز با دقت نظر و كنجكاوى معلوم نميشود. و از «ابن عباس» آمده كه نعم پنهانى عبارت از مصالح دين و دنيا مردم است كه بر مردم مخفى است اما خدا ميداند- و طبق سنتهاى او در بين مردم جارى ميگردد. و «ضحاك» از ابن عباس روايت كند كه گفت از رسول خدا (ص) سؤال نمودم تا آيه برايم روشن شود، حضرت فرمود: اما نعمت آشكارا مانند اسلام و خلقت تو و ارزاق تو- كه همه را خدا داده است- و اما نعمت پنهانى پس آن، گناهان و بديهاى تو است كه خداوند آن را پنهان ساخته تا آبرويت محفوظ بماند، اى فرزند عباس خدا فرموده سه چيز را من براى مؤمن قرار دادهام اما از او نيست، اول پس از مرگش رحمتها و خيرات دوستانش را كه براى او بعد از مرگش هديه ميكنند بدو خواهم رسانيد، دوم ثلث اموالش را باختيار او گذاردهام تا با انفاق موجبات كفاره گناهانش فراهم شود، سوم گناهان و بديهاى او را در دنيا پوشاندهام و گرنه نزديكانش از او فرار نموده تا چه رسد به بيگانگان.
و از «ربيع» آمده كه مقصود از (آشكارا) نعمتهاى جوارحى و (پنهانى) نعمتهاى قلب است.
و از «عطا» آمده كه آشكارا تخفيف شرايع و وظائف دينى مردم در اسلام بوده و پنهانى شفاعت آخرت است(19)
و بعضى آشكارا را نعمت دنيا و پنهان را نعمت آخرت گرفتهاند. و از «مجاهد» آمده كه آشكارا ظهور اسلام و پيروزى بر دشمنان و پنهانى امدادهاى غيبى است كه بوسيله ملائكه اجراء میشود.
و از «ضحاك» آمده كه آشكارا، زيبايى صورت و اندام بوده و پنهانى شناخت پروردگار است. و بعضى گفتهاند مقصود نعمت آشكارا خود قرآن و نعمت پنهانى تأويلات و معانى آنست
اينها احتمالاتى بود كه در معنى نعمت ظاهرى و باطنى گفته شد اما امام باقر (ع) ميفرمايد نعمت ظاهرى وجود پيامبر (ص) و برنامههاى او از شناخت خدا و توحيد او و اما نعمتهاى باطنى ولايت ما اهل بيت و دوستى با ما ميباشد.
و بين اقوال مذكوره ممكن است تنافى نباشد چون بالآخره همه نعمت پروردگار محسوب مي شود(20)
این آیه بیانگر آن است که به انسان از درون ( عقل ) و ( فطرت ) و ( قوای باطنی ) واز بیرون ( وحی ) داده شده تا وی به یاری آنها راه کمالش را بپیماید.
به عبارت دیگر، آنچه در آسمانها و زمین است دراختیار انسان قرار داده شده است، تا وی ازبرکات آنها برای تکامل خویش ورساندن خود به مقصد ( انسانیت ، کمال مطلق ولقای خداوند ) بهره بگیرد، به گفته حافظ شیرازی :
ای دل ! به کوی عشق گذاری نمی کنی
اسباب جمع داری و کاری نمی کنی؟
میدان به کام خاطرو گویی نمی زنی
بازی چنین به دست و شکاری نمی کنی؟(21)
بنابراین، همه ارزشهای اعتقادی، اخلاقی وعملی و همه آنچه درزمین و آسمان دراختیار انسان است، دارای ( خیر و برکت ) اند واگر درمتون اسلامی تنها شماری ازصفات و کارهای نیکو ( خیر ) شمره شده است یا شماری ازمکانها، زمانها، حیوانات، نباتات، غذاهاو آبها، مبارک(دارای برکت) بشمار آمده است به آن معنا نیست که سایر صفات نیکو وکارهای پسندیده ویا سایر مکانها وزمانها و ... بدون برکت اند بلکه مقصود آنست که این موارد، بیش از سایرموارد، از برکت برخوردارند.
د ) نقش ضد ارزشها در رفتن برکت
دراین بخش ما به ذکر آیاتی که درآن مشتقات کلمه شریف ( برک ) بکار رفته مینماییم و در صورت ابهام و لزوم به تفسیر آن نیز می پردازیم.
الف) خداوند تبارک وتعالی در نه آیه شریفه، یا اینکه امر خودرا دارای برکت می داند ویا صفت برکت را برای خود قرار داده است وهمانطور که گفته شد، کلمه شریف ( تبارک ) فقط برای خود خداوند، بکار رفته است.
و دیگر اینکه این کلمه شریف را به معنای پاک و منزه هم گفته اند.(23)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ
پروردگار شما خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش (و مقام تدبير امر اشياء) بر آمد، شب را با روز مىپوشاند در حالى كه روز، شتابان شب را مىجويد و (نيز) خورشيد و ماه و ستارگان را بيافريد در حالى كه رام فرمان اويند، هان! از آن او است آفرينش و امر، پر بركت است پروردگار جهانيان (24)
تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً
بزرگ و لايق بزرگى است آن خدايى كه اين فرمان را به بنده خويش نازل كرد تا بيمرسان جهانيان باشد(25)
تَبارَكَ الَّذي إِنْ شاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْراً مِنْ ذلِكَ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ يَجْعَلْ لَكَ قُصُوراً
بزرگ است آنكه اگر خواهد بهتر از اينها به تو مىدهد، بهشتهايى كه در آن جوىها روان است و براى تو قصرهايى پديد آورد (26)
تَبارَكَ الَّذي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنيراً
بزرگ است آنكه در آسمانها برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى روشن پديد آورد (27)
وَ تَبارَكَ الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و كسى كه ملك آسمانها و زمين و ما بين آن دو از او است، مصدر خير بسيار است، و علم قيامت نزد او و بازگشت شما همه به سوى او است (28)
تَبارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
چه پر بركت است نام رحمان خدا كه پروردگار تو و داراى صفات جلال و جمال است (29)
تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
پر بركت است خدايى كه ملك به دست اوست و او بر هر چيزى توانا است (30)
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ
آن گاه نطفه را. علقه و علقه را مضغه (چيزى شبيه به گوشت جويده) كرديم و سپس آن مضغه را استخوان كرديم پس بر آن استخوانها گوشتى پوشانديم پس از آن خلقتى ديگرش كرديم پس آفرين بر خدا كه بهترين آفرينندگان است (31)
اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ
خدا همو است كه زمين را براى شما مستقر و آسمان را بنا قرار داد و شما را به بهترين شكلى صورتگرى نمود و از چيزهاى پاكيزه روزيتان نمود. همين اللَّه است كه پروردگار شما است كه چه پر بركت است اللَّه رب العالمين (32)
تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ: تبارك، باب تفاعل براى مطاوعت باب مفاعله است، و مفاعله دلالت بر استمرار مىكند، و مادّه بركت بمعنى زيادى و خير و فضل مخصوص باشد، مادّى يا معنوى.
يعنى پروردگار تربيت كننده جهانيان مبارك شده و داراى خير و فضل افزون باشد (33)
تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ: او همواره در عظمت لا يتناهى خداوندى باقى و برقرار است و جهانيان را خالق و مالك و سرور است. (34)
" تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ"- يعنى پروردگار عالميان داراى بركاتى است كه آن را بر مربوبهاى خود نازل مىكند.(35)
تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ سپس امر به دعا و تضرّع را فرع آن قرار داد زيرا كسى كه داراى شأنى جز مخلوقيّت و مربوبيّت نمىباشد سزاوار نيست كه از تعلّق و دعا و تضرّع نزد پروردگارش سر باز زند در حالى كه او مالك كلّ و صاحب خيرات فراوان است.
ب) خداوند تبارک وتعالی در هفت آیه شریفه چیزهایی را نام برده که به آن چیزها برکت عطا نموده است ودراین آیات شریفه از لفظ شریف و گرانقدر ( بارکنا ) استفاده نموده است که بارک یعنی برکت دهد تورا، خداوند. (36)
بارکنا یعنی ما برکت دادیم ( به چیزی ) ویا ( چیزی را ) مایه برکت قرار دادیم، که در اینجا این آیات شریفه به دودسته تقسیم می شوند:
1 – آیاتی که در مورد اشخاص بکار رفته اند، 2- آیاتی که در مورد سرزمین ها و اشیاء بکار رفته
1- آیاتی که درمورد اشخاص بکار رفته :
پاك و منزه است خدايى كه در مبارك شبى بنده خود (محمد) (ص) را از مسجد حرام (مكه معظمه) به مسجد اقصايى كه پيرامونش را (به قدوم خاصان خود) مبارك ساخت، سير داد تا آيات خود را به او بنماياند كه همانا خداوند شنوا و بيناست (37)
الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ: مسجد الاقصى جايى است كه اطراف آن را با بركت ساختهايم و داراى درختان و ميوهها و گياهان و امنيت و فراوانى نعمت است و احتياجى نيست كه نيازمنديهاى مردم آن از جاهاى ديگر تأمين شود.
مجاهد گويد:
- يعنى اطراف آن را مبارك ساختيم، زيرا آنجا را مقر پيامبران و محل نزول فرشتگان گردانيدهايم. بدين ترتيب، از آلودگى شرك، پاك است و پيامبران در آنجا به پرستش خداوند يكتا پرداختهاند و مشركان- كه بازار خود را كساد ديدهاند- از آنجا رخت بربستهاند.
بنا بر اين اطراف مسجد الاقصى هم از بركات دينى و هم از بركات دنيوى برخوردار است (38)
براىمطالعه در مورد معراج می توانیدبه ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج14، ص: 78مراجعه نمایید
وَ بارَكْنا عَلَيْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبينٌ
و بر او و بر اسحاق بركت نهاديم و از ذريه ايشان بعضى نيكوكار بودند و بعضى آشكارا به خود ستم كردند (39)
2- آیاتی که برای غیر اشخاص بکار رفته :
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتي بارَكْنا فيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَني إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ
و خاورها و باخترهاى آن سرزمين را كه بركت در آن نهاده بوديم به گروهى كه خوار به شمار مىرفتند واگذاشتيم و كلمه نيكوى پروردگار تو در باره پسران اسرائيل به پاداش صبرى كه كرده بودند انجام شد و آنچه را فرعون و قوم وى مىساختند با بناهايى كه بالا مىبردند ويران كرديم (40)
وَ نَجَّيْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتي بارَكْنا فيها لِلْعالَمينَ
او و لوط را با مهاجرت به سرزمينى كه در آنجا براى همه جهانيان بركت نهادهايم نجات داديم (41)
پيامها :
2. كسى كه از كوه آتش و درياى دشمن نترسد، به منطقه مبارك خواهد رسيد.«إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا»
3. نجات الهى در گرو تلاش و هجرت انسان است. «نَجَّيْناهُ ... إِلَى الْأَرْضِ» (42)
4. نوادگان، عطيّه الهى هستند. (يعقوب نوه ابراهيم است) «وَهَبْنا لَهُ»
5. زمينها يكسان نيستند. «الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا» گاهى قطعه زمينى براى همه جهانيان بركت دارد. «لِلْعالَمِينَ» (بعضى مبارك بودن زمينها را بخاطر سكونت اولياى خدا در آنها مىدانند، ولى اين آيه، بركت را به خود زمين نسبت داده است.)
6. بركت بدست خداست. «بارَكْنا»
7. ايمان و عمل صالح، علاوه بر خود شخص، در نسل او نيز بازتاب و اثر دارد. «وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ ... كُلًّا جَعَلْنا صالِحِينَ»
8. افراد و نسل مبارك مىبايست در سرزمين مبارك باشند. «إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْري بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتي بارَكْنا فيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عالِمينَ
باد سركش را براى سليمان رام كرديم در نتيجه به فرمان وى به سرزمينى كه در آن بركت نهاده بوديم روان بود و ما به همه چيز داناييم (43)
إِلى الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا و مىرود به سوى زمينى كه آن را مبارك گردانيديم، كه مقصود شام است.بعضى گفتهاند: سليمان صبح از شام حركت مىكرد و عصر به آنجا بر مىگشت.(44)
و در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً" فرموده:
باد از هر سو به سرزمين شام و بيت المقدس- كه خدا بركتش داده بود- مىورزيد(45)
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ
و ما بين آنان و دهكدههاى پر بركت قريهها قرار داديم، كه يكديگر را مىديدند، و مسافت بين آنها را به اندازه هم كرده بوديم، گفتيم: در بين اين شهرها شبها و روزها سير كنيد، در حالى كه ايمن باشيد (46)
مراد از قرايى كه فرموده (در آن بركت نهاديم، قراى شام است، و مراد از اينكه فرموده: قرايى ظاهره بود، اين است كه نزديك به هم و پشت سر هم قرار داشتند، به طورى كه از اين قريه آن قريه ديده مىشد.(47)
وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فيها وَ قَدَّرَ فيها أَقْواتَها في أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلينَ
و در زمين كوههاى ريشهدار قرار داد كه قسمت بيرونىاش سر به آسمان كشيده و نيز در زمين آنچه قوت و رزق هست در چهار فصل پديد آورده قوت و رزقى كه كفاف همه روزىخواران را بدهد (48)
ج) خداوند تبارک وتعالی در دوازده آیه شریفه از کلمه مبارک استفاده کرده است، این کلمه در لغت به معنای میمون، فرخنده و خجسته آمده است (49)
خداوند متعال در کتاب محکمش در بعضی از جاها بعضی اشیاء را مبارک شمرده و در جای دیگری برخی اشخاص را، که اکنون به آیات آن اشاره می کنیم
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ
اولين خانه عبادتى كه براى مردم بنا نهاده شد، آن خانهاى است كه در مكه واقع است، خانهاى پر بركت كه مايه هدايت همه عالميان است (50)
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُون
اين كتابيست كه ما آن را نازل كردهايم هم مبارك است و هم تصديق كننده كتابهاى پيشين تا ام القرى (مكه) را با هر كه اطراف آن هست بيم دهى و كسانى كه به دنياى ديگر ايمان دارند به آن بگروند و نمازهاى خويش را مواظبت كنند (51)
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون
و اين كتابيست پر بركت كه ما نازلش كرديم تا پيرو آن باشيد و پرهيزكارى كنيد شايد شما را رحمت كنند (52)
وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا
و هر جا كه باشم با بركتم كرده است، و به نماز و زكات ما دام كه زنده باشم سفارشم فرموده (53)
خلاصه تفسیر آیه :
وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ
اين كتاب پر بركتى است كه نازلش كردهايم چرا شما منكر آن هستيد(54)
تفسیر آیه : كلمه" هذا- اين" اشاره است به قرآن و اگر آن را ذكر مبارك خواند بدين جهت بود كه قرآن ذكرى است ثابت و دائم و كثير البركات، هم مؤمن از آن بهرهمند مىشود و هم آسايش كافر را در جامعه بشرى تامين نموده است، و خلاصه همه اهل دنيا از آن منتفع مىگردند، چه آن را قبول داشته باشند و چه نداشته باشند چه به حقانيت آن اقرار داشته باشند و چه منكر آن باشند. دليل بر اين معنا تجزيه و تحليل آثار رشد و صلاحى است كه همين امروز در مجتمع بشرى مشاهده مىكنيم زيرا اگر به عقب برگرديم و تا به عصر نزول قرآن و ما قبل آن پيش برويم مىفهميم كه در اثر قرآن بشر از كجا به كجا رسيد، چه بود و چه شد، آن وقت مىفهميم كه قرآن ذكرى است مبارك كه همه افراد بشر به وسيله آن رشد يافتند، حال چه اينكه خودشان با زبان اقرار كنند و يا آنكه از اقرار زبانى به حقانيت آن خوددارى نمايند و منكرين حق آن را از زير پا بگذارند و نعمت عظماى آن را كفران كنند گو اينكه مسلمين هم در انكار منكرين و كفران آنان بىدخالت نبودهاند چون مسلمانان در امر قرآن كريم اهمال نمودند، هم چنان كه خود قرآن از زبان رسول خدا (ص) نقل مىكند كه در قيامت مىگويد: يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (55)
وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْني مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلين
و نيز بگو پروردگارا مرا به منزل مباركى فرود آر كه تو بهترين فرود آورندهاى(56)
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ
خدا نور آسمانها و زمين است نو را و همچون محفظهاى است كه در آن چراغى باشد، و چراغ در شيشهاى، شيشهاى كه گويى ستارهاى است درخشان، و آن چراغ با روغن زيتى صاف روشن باشد كه از درخت پر بركت زيتون (سر زمين مقدس) گرفته شده باشد نه زيتون شرقى و نه غربى، در نتيجه آن چنان صاف و قابل احتراق باشد كه نزديك است خود به خود بسوزد هر چند كه آتش بدان نرسد، و معلوم است كه چنين چراغى نورش دو چندان و نورى بالاى نور است، خدا هر كه را خواهد به نور خويش هدايت كند و اين مثلها را خدا براى مردمى مىزند كه خدا به همه چيز دانا است (57)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون
نه براى كور مانعى هست نه براى لنگ، نه براى بيمار و نه براى شما كه از خانههاى خود يا پدرانتان يا مادرانتان يا برادران يا خواهران يا عموها يا عمهها يا خانه داييها يا خالهها يا خانهاى كه كليدش را به شما سپردهاند يا خانه دوستانتان چيزى بخوريد، نه، تنها خوردنتان گناه است و نه با هم خوردنتان، و چون به خانهاى در آمديد خويشتن را سلام كنيد كه درودى از جانب خدا و مبارك و پاكيزه است چنين خدا، اين آيهها را براى شما بيان مىكند شايد تعقل كنيد(58)
فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين
ولى همين كه نزديك آتش رسيد صدايى از كرانه رود از طرف راست از درختى كه در قطعه زمينى مبارك واقع بود برخاست كه اى موسى به درستى من خداى رب العالمينم(59)
كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب
اين كتابى است كه ما به سوى تو نازلش كرديم تا در آيات آن تدبر كنند و در نتيجه خردمندان متذكر شوند(60)
إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرين
كه ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم، چون از آغاز خلقت همواره سنت ما بر انذار خلق جريان داشته است(61)
وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً فَأَنْبَتْنا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصيدِ
و از آسمان، آبى پر بركت نازل كرديم و به دنبالش باغها و دانههاى درو كردنى رويانديم(62)
خلاصه تفسیر آیه:
منظور از" حب الحصيد" حبه و دانه درو شده است. و اضافه كلمه" حب" بر كلمه" حصيد" از باب اضافه موصوف به صفت است، و معناى آيه روشن است.(64)
د)خداوند متعال در سه آیه شریفه در کتاب محکمش از کلمه برکات( که در لغت جمع برکه و به معنای افزایش، زیادت وسعادت آمده)(65) استفاده نموده است که در ذیل به آنها اشاره می کنیم
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون
اگر مردم قريهها ايمان آورده و پرهيزكارى كرده بودند بركتهايى از آسمان و زمين به روى ايشان مىگشوديم، ولى تكذيب كردند، و ما نيز ايشان را به اعمالى كه مىكردند مؤاخذه كرديم(66)
قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَليمٌ
گفته شد اى نوح! با سلامت و بركت از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهايى كه با تواند فرود آى، و امتهايى نيز هستند كه به زودى خواهند آمد و ما در آغاز، آنان را بهرهمندشان مىكنيم و در آخر عذابى دردناك از ناحيه ما آنان را فرا خواهد گرفت(67)
قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيد
(فرشتگان) گفتند: آيا از امر خدا شگفتى مىكنى با اينكه (اولا كار، كار خدا است و ثانيا شما اهل بيتى هستيد كه) رحمت و بركات خدا شامل حالتان است، چرا كه او حميد و مجيد است(68)
ح)خداوند منان در قرآن مجید در یک آیه از واژه بورک استفاده نموده که ظاهراًمنظور از این واژه در این آیه شریفه، دارای امنیت ونعمت شدن است
فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمين
و چون به آتش رسيد ندا داده شد كه هر كه در اين آتش است و هر كه پيرامون آن است مبارك باد و پروردگار جهانيان منزه است(69)
در اينكه منظور از" كسى كه در آتش است" و" كسى كه در اطراف آن" كيست؟ مفسران احتمالات گوناگونى بيان كردهاند، آنچه نزديكتر به نظر مىرسد اين است كه منظور از كسى كه در آتش است موسى ع بوده كه به آن شعله آتش كه از ميان درخت سبز نمايان شده بوده، آن قدر نزديك گرديده كه گويى در درون آن قرار داشت، و منظور از كسى كه اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است كه در آن لحظه خاص، آن سرزمين مقدس را احاطه كرده بودند.
و يا اينكه به عكس منظور از كسانى كه در آتشند فرشتگان الهى مىباشند و كسى كه در گرد آن قرار دارد موسى ع.
به هر حال در پارهاى از روايات آمده است كه وقتى موسى ع به نزديكى آتش رسيد ايستاد و خوب دقت كرد، ديد از درون شاخه سبزى شعله آتش مىدرخشد شعله لحظه به لحظه پرفروغتر و درخت سبزتر و زيباتر مىگردد، نه حرارت آتش درخت را مىسوزاند، و نه رطوبت درخت شعله آتش را خاموش مىكند! تعجب كرد، با شاخه كوچكى كه در دست داشت، خم شد تا كمى از آن بگيرد، آتش به سوى او آمد، او وحشت كرد و عقب رفت، گاه او به سوى آتش مىآمد و گاه آتش به سوى او، كه ناگهان ندايى برخاست و بشارت وحى به او داده شد.
منظور اين است آن قدر موسى به آتش نزديك شد كه با جمله" مَنْ فِي النَّارِ" تناسب پيدا كرد.
تفسير سومى كه براى اين جمله گفتهاند اين است كه منظور از" مَنْ فِي النَّارِ" نور خدا است كه در شعله آتش خودنمايى مىكرد، و منظور از" من حولها" موسى است كه نزديكى آن قرار داشت، ولى در هر صورت براى اينكه توهمى در مورد" جسميت" خداوند در اينجا پيدا نشود، در آخر آيه جمله" سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" آمده كه منزه بودن خدا را از هر گونه عيب و نقص و جسميت و عوارض جسم، روشن مىسازد.(70)
نتیجه گیری :
پی نوشت ها :
لسان العرب ج 10 ص 359
التحقیق ج 1 ص 142
3- اعراف آیه 59
4 – انبیاء آیه 50
5 – مفردات راغب اصفهانی ص 4
6- هود آیه 73
7- ترجمه مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ج4 ص170
8- ترجمه المیزان ج7 ص390
9- ترجمه المیزان ج3 ص542
10- تفسیر نمونه ج6 ص326
11- اعراف آیه 96
12- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج9، ص: 190
13- سوره نوح آیات 10 تا 12
14- سوره انفال آیه 53
15- غررالحکم 9710 ، عیون الحکم والموعظه 482/8888
16- کنزالفوائد 2/162 ، غررالحکم 9629
17 - التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه ص 164
18-سوره لقمان آیه 20
19- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج19، ص: 186
20- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج19، ص: 186
21- دیوان حافظ غزل 48
22- خیر وبرکت از نگاه قرآن وحدیث
23- ترجمه المنجد ج1 ص 112
24- اعراف آیه 54
25- فرقان آیه 1
26 - فرقان آیه 10
27-فرقان61
28-زخرف85
29-الرحمن 78
30-الملک1
31-مومنون14
32-غافر64
33-ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج9،ص:131
34- ترجمه الميزان، ج8، ص: 191
35- ترجمه بيان السعادة، ج5، ص: 318
36- ترجمه المنجد ج1 ص 112
37- اسراء 1
38- ترجمه مجمع البیان فی تفسیر قرآن ج 14ص 78
39-صافات آیه 1
40-اعراف آیه 137
41- انبیاء آیه 71
42- تفسیر نور ج7 ص 475
43 – انبیاء آیه 81
44- ترجمه بیان السعاده ج 9 ص 402
45- تفسير القمي، ج2، ص: 74
46- سباء 18
47- ترجمه الميزان، ج16، ص: 550
48- فصلت 10
49- المنجد ص 113
50-آل عمران 96
51-انعام92
52-انعام155
53-مریم31
54-انبیاء50
55- ترجمه الميزان، ج14، ص: 418
56- مومنون29
57- نور35
58-نور61
59-قصص30
60-ص29
61-دخان3
62-ق9
63- مجمع البيان فی تفسیرالقرآن ج 9، ص 142
64- ترجمه الميزان، ج18، ص: 510
65- ترجمه المنجد ص 112
66-اعراف96
67-هود48
68-هود73
69-نمل8
70-تفسير نمونه، ج15، ص: 407
1- قرآن
2- التحقیق : علا مه حسن مصطفو ی/ چاپ:اول/ تهران بنگاه ترجمه و نشر كتاب/ 0136ش
3- ترجمه تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده:رضا خانی/حشمت الله ریاضی/ چاپ اول / تهرانمركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيامنور/1372
4- ترجمه تفسیر مجمع البیان فی تفسیرالقرآن (علامه طبرسی): مترجمان چاپ اول/ تهران/ انتشارات فراهانى/1360 ش.
5- ترجمه تفسیر المیزان : سید محمد با قرمو سوی همدانی/ چاپ پنجم/ قم/ دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم/1374ش
6- ترجمه المنجد: احمد سیاح/ چاپ هفتم/ چاپخانه اثار برتر انتشارات اسلام /1387ش
7- تفسیرقمی: علی ابن ابراهیم قمی/ چاپ چهارم/ قم دار الكتاب / 1367 ش
8- تفسیرنمونه: آیت الله ناصر مکا رم شیرازی/ چاپ اول/ تهران دار الكتب الإسلامية / 1374 ش
9-التنمیه الاقتصادیه فی الکتاب والسنه: محمدی ری شهری/ چاپ اول/قم بوستان کتاب / 1382ش
10- تفسیر نور :محسن قرائتی / چاپ يازدهم/ تهران مركز فرهنگى درسهايى از قرآن / 1383 ش
11- خیروبرکت ازنگاه قرآن وحدیث : محمدی ری شهری
ناشر: سازمان چاپ ونشردارالحدیث /مكان چاپ:چاپخانه دارالحدیث/سال چاپ:1387ش
نوبت چاپ:چهارم
12-دیوان حافظ: با اهتما م علا مه قزوینی و دکتر قا سم غنی
ناشر: نگاران قلم /مكان چاپ:تهران/سال چاپ:1385ش/نوبت چاپ:پنجم
13-عیون الحکم والموعظه: علی بن محمداللیثی الواسطی
ناشر: دارالحدیث/مكان چاپ:قم/سال چاپ:1376ش/نوبت چاپ:اول
14-غررالحکم ودررالکلم: عبدالواحدلآمدی التمیمی
ناشر: دانشگاه تهران/مكان چاپ:تهران/سال چاپ:1360ش/نوبت چاپ:سوم
15- کنزالفوائد: محمدبن علی الکراجیکی الطرابلسی
ناشر: دارالذخائر/مكان چاپ:قم/سال چاپ:1410ق/نوبت چاپ:اول
-16لسان العرب:محمدبن مکرم ا لمصری الانصاری (ابن منظور)
ناشر: دار صادر / مكان چاپ: بيروت /سال چاپ: 1414 ق / نوبت چاپ: سوم
17-المفردات فی غریب القرآن:راغب اصفهانی(حسین بن محمد)
ناشر: دارالعلم الدار الشامية/مكان چاپ: دمشق بيروت/سال چاپ: 1412 ق/نوبت چاپ: اول
/ن
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}